ای فاطمه مهر تو یعنی جوار بهشت و قهر تو یعنی قعر جهنم.
ای فاطمه مهر تو یعنی مهر خدا، قهر تو یعنی قهر خدا.
ای فاطمه رضای تو رضای خداست و خشم تو خداست.
همه ی این ماجراها مگر چند روز پس از وفات پیامبر اتفاق افتاد؟چه کسی خشم آشکار تو را نفهمید؟ چه کسی نارضایتی تو را از اوضاع و زمانه درک نکرد؟
اگر کسی به من بگوید که من گونه نیلگون مادرت را، جای سیلیش عمر را بر گونه مادرت ندیدم، می گویم:
بازویش را چطور؟ جای تازیانه های عمر را هم ندیدی؟ اگر بگوید ندیدم، می گویم:
صدای ناله ی او را از میان در و دیوار چطور؟ آن را هم نشنیدی؟
اگر بگوید نشنیدم، می گویم:
دود و آتش را چطور؟ سوزاندن در خانه رسول خدا را هم، ندیدی؟
اگر بگوید دودش به چشمم نیامد و رفت، می گویم:
گریه های آشکار و شب و روز مادرم را چه طور؟ آن را هم ندیدی و نشنیدی؟ گریه ای که پس از آن مردم آمدند و گفتند: به فاطمه بگویید یا روز گریه کند یا شب، آسایش ما مختل شده است.
اگر بگویید، ندیدم، نشنیدم، می گویم:
خطبه مسجد را چطور؟آن را هم نبودی؟ ندیدی؟ نشنیدی؟مگر هیچ مدنی در مدینه بود که به مسجد نیامده باشد؟اگر بگویید، نبودم، ندیدم، نشنیدم، می گویم:
اعلام قهر با خلیفه را چطور؟ این را کسی نمی تواند بگوید، نشنیدم، نفهمیدم، چرا که اعلام قهر تو با ابوبکر و عمر، آنچنان انتشار یافت که همین در- که آن همه مصیبت را به روزت آورده بودند- که به دست و پا افتادند.
سلام
خیلی متنت قشنگ بود
جای تعریف داره که نوجوونای این دوران هم این جوری درباره حضرت فاطمه فکر می کنند
سلام نسبت به سن ات خوب و قشنگ می نویسی اماده تبادل لینک هستم من بیشتر در مورد کامپیوتر مینویسم خوشحال میشم بهم سر بزنی و نظر بدی
عالی بود